مدلهاي شاخص رضايتمندي مشتري

مدلهاي شاخص رضايتمندي مشتري

مدلهاي شاخص رضايتمندي مشتري:

اندازه‌گيري رضايتمندي مشتري، يكي از الزاماتي است كه به استاندارد ايزو 2000:9000 اضافه شده است و چنانچه سازماني داراي چنين استانداردي باشد نيازمند شناسايي پارامترهاي رضايتمندي و نارضايتي مشتري و پايش جدي آنها مي‌باشد. عبارت 8-2-1 ايزو 2000:9000 مي‌گويد: «به عنوان يكي از اندازه‌گيري‌هاي عملكرد سيستم مديريت كيفيت، سازمانها بايد اطلاعات مرتبط با احساس مشتري را كنترل كنند تا بدانند كه آيا توانسته‌اند نيازهاي مشتري را برآورده كنند؟ روشهاي دستيابي و استفاده اين اطلاعات بايد مشخص باشد.»

اهميت رضايت مشتريان امروزه آن قدر به چشم مي‌آيد تا بدانجا كه دمينگ از پيشگامان كيفيت، كيفيت را با رضايت مشتري يكسان مي‌داند. كاملاً واضح است كه ارتباط محكمي بين رضايت مشتري و بقای او وجود دارد. احساس مشتري نسبت به يك محصول/خدمت تعيين خواهد كرد كه آن محصول/خدمت در بازار موفق بوده است يا خير. رضايت مشتري بازگشت سرمايه را تضمين مي‌كند، این مشتريان هستند كه در ازاي دريافت محصولات و خدمات به توليدكنندگان آنها پول پرداخت مي‌كنند و باعث سودآوري آنها مي‌شوند. بدون دانستن خواسته‌هاي مشتريان ممكن است مشتريان تمايلي به مصرف كالا يا خدمات توليدي از خود نشان نداده و عملاً سرمايه‌گذاري انجام شده به شكست منتهي شود. به بيان ديگر سرمايه‌گذاري‌اي اثربخش خواهد بود كه به نيازهاي مشتريان توجه نمايد زيرا هدف سرمايه‌گذاري جلب مشتري و فروش بيشتر (و نتيجتاً سود بيشتر) مي‌باشد و طبيعي است در چنين شرايطي بهره‌وري سرمايه با برآوردن اين نيازها بالا رفته و بازگشت سرمايه تضمين مي‌گردد.

مفهوم رضایت مشتری:

رضایت مشتری از جمله اقدامات داخلی سازمان ها محسوب می شود که نمود جهت گیری ها به سمت ارضای خواسته های مشتری است و جهت ارتقای کیفیت محصولات . خدمات را نشان می دهد.

به نظر ژوران رضایت مشتری حالتی است که مشتری احساس می کند که ویژگی های محصول منطبق بر احساسات اوست. نا رضایتی نیز حالتی است که در آن نواقص و معایب محصول موجب ناراحتی، شکایت و انتقاد مشتری می شود.

در یک تعریف ، رضایت مشتری حالت و واکنشی است که مصرف کننده و مشتری از مصرف یا خرید محصول ابراز می کند.

لینگفیلد، رضایت مشتری را از لحاظ روان شناختی ،احساسی می داند که در نتیجه مقایسه بین محصولات دریافت شده با نیازها و خواسته های مشتریان و انتظارات اجتماعی در رابطه با محصول حاصل می شود.

بنابر تعریف راپ، رضایت مشتری به عنوان یک دیدگاه فردی تعریف می شود که از انجام مقایسه های دائمی بین عملکرد واقعی سازمان و عملکرد مورد انتظار مشتری ناشی می شود.

رضایت مشتری=استنباط مشتری از کیفیت + انتظارات مشتری

در نظریه بازاریابی بر مبنای مشتری گرایی در دهه ی 1960 هدف تمرکز بر شناسایی خواسته های یک گروه از مشتریان و سپس بیشینه سازی میزان رضایت آنان از طریق عرضه محصولات یا خدمات مناسب مطرح شده بود.

مطابق این رویکرد ، رضایت مشتری هدف نهایی اقدامات بازاریابی سازمان می باشد.متاسفانه به نظر می رسد که در دهه ی 1990 بازاریابان در راستای تحقق اصل مشتری گرایی به نوعی نزدیک بینی دچار گشته و به جای تمرکز بر تامین منافع مشتری، توجه خود را بر مشخصات فیزیکی محصولات عرضه شده معطوف کرده اند.

هرجا که که این جهت گیری نادرست وجود داشته باشد احتمال دارد که رضایت مشتری اولویت اصلی خود را در میان سیاست های کلیدی سازمان از دست بدهد. به طوری که یکی از بزرگان صنعت خودرو ، هنری رویس، موسس کارخانجات خودروسازی رولز-رویس که کیفیت محصولاتش زبانزد خاص و عام است در سال 1906 طی بیاناتی پایبندی سازمانش را به اصل رضایت مشتری اینگونه اعلام کرد:

“رغبت و اشتیاق ما برای جلب رضایت مشتری در شرکت خودرو سازی رولز-رویس در لحظه ای که مشتری ، خودرو را خریداری نموده و سند آن را تحویل می گیرد پایان نمی پذیرد.هدف نهایی ما آن است که خریدار محصولات رولز-رویس در حین استفاده از خودرو، رضایتمندی را هر لحظه بیشتر از لحظه قبل با تمام وجود احساس کند.”

فلسفه به حداكثر رساندن رضايت مشتري

رضايتمندي مشتريان، تأثيري شگرف بر حيات حال و آينده يك سازمان خواهد داشت . اشلسينگر و هسكيت (1991) با ارايه يك نظريه تحت عنوان «چرخه خدمت مطلوب » اعتقاد خويش را مبني بر وجود رابطه مابين مشتريان رضايتمند و كاركنان رضايتمند در سازمان  به  صراحت  بيان  كرده اند.

مطابق  نظريه  مذكور،احساس  رضايتمندي،موجب  افزايش  آستانه  تحمل  براي  پرداخت  بهاي  بيشتر در قبال  محصول  مورد نياز خواهد شد كه  مي توان  از اين  طريق ، ميزان  مزايا و سطح  دستمزد پرداختي  به كاركنان سازمان را افزايش  داد. اين  امر، خروج  و جايگزيني  نيروهاي  كار را كاهش  مي دهد. علاوه  برتأمين  رضايت  شغلي  كاركنان  وبهبودروحيه  كاري،احتمال  تأمين  رضايت  مشتري  نيز بيشتر مي گردد. سازماني  كه  اين  فلسفه  را دنبال  مي نمايد، موفق تر و در نهايت  داراي  سود بيشتري  مي شود. در اين  وضعيت  منافع  كاركنان ، مشتريان  و صاحبان  سازمان  تأمين  مي شود، فلذا وضعيت  برد ـ برد ـ برد حاكم  مي گردد.

روش های اندازه گیری رضایت مشتری:

برای اینکه یک سازمان قادر باشد اندازه گیری رضایت مشتری را انجام دهد باید مدل و روشی در این رابطه طرح ریزی نماید، به نحوی که از زیر بنای نظری مستحکم و ساخت یافته ای برخوردار باشد و شاخص هایی برای این منظور تنظیم نماید تا بتواند با استفاده از ان به اندازه گیری و ارزیابی بپردازد.

روش های عینی:

این روش ها از طریق اندازه گیری شاخص هایی که همبستگی قوی با رضایت مشتریان دارند به طور غیر مستقیم به اندازه گیری رضایت مشتریان می پردازند. به علت شک و تردید در اعتبار و صحت این روش ها، از این روش ها کمتر استفاده می شود.

روش های نظری یا مفهومی:

در این روش ها به طورمستقیم از نظرات مشتریان در اندازه گیری میزان  رضایت مشتریان استفاده می شود.بنابراین این روش ها اعتبار بیشتری نسبت به روش های عینی دارند.

 

0 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟
در گفتگو ها شرکت کنید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *